عمدهی آثار نقاشی من در یک دههی گذشته، دربارهی وضعیت زندگی زنان در جامعهی ایرانیست. جامعهای مستعد انفجار و تغییر. از این منظر استفاده از ابزارهای فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی و بازخورد آنها در رفتار و عملکرد سوژههای آثارم در اولویت بوده است. زوایای پنهان و آشکار و روابط ظریف میان رویکردهای سنتی و نگرش جامعه نسبت به مطالبات زنان درایران و گاه تغییرات بنیادین در تفکرات اصلاحطلبانه و همسویی با دنیای پیشرفتهی غربی، تضاد و عدم تعادل پیشآمده در ورای این دگردیسی، موضوع و ایده ی شکل گیری بسیاری از آثار نقاشی من بوده است .
از این جهت، نقاشیها دارای یک بار فرهنگی سیال در گذر از مسائل پیش رو و تجربیات سالهای گذشته هستند . از انقلاب جنسیتی سالهای بعد از 88 گرفته تا مطالبات حقوقی و قانونی، مسائل مربوط به نظام طبقاتی، حجاب و ازدواج و یا شکلگیری فرهنگ اصطلاحات خیابانی، پوشش، آرایش، مد و برخورداری از حق انتخاب حضور در مکانهایی که پیش از این در سیطرهی قدرت مردان بوده است .
آثار نقاشی من به طور کلی در حیطهی پاپ رئالیسم قرار میگیرند. رئالیسمی منتقد که در صدد بیان و یادآوری واقعیتهای موجود در لایههای پنهان اجتماع، در قالب تصویر، اما در لفافه، برمیآید و در این روند از اطلاعات و رسانههایی بهره میبرد که مختص فرهنگ پاپ ایرانیست. در فرهنگ و هنر پاپ ایرانی تضادی عمیق میان باورهای سنتی و معاصر به چشم می خورد. از این رو هنر معاصر رویکردی ستیزه جویانه و انتقادی نسبت به آنچه بدان تحمیل شده دارد؛ حتی در مواردی در مقابل هجوم نگرشهای غیر بومی عکسالعمل جدی نشان میدهد و در مواردی دیگر به ناچار با آنها همسو میشود. پس میتوان گفت این آزادی در انتخاب یک ویژگی جدی و بخصوص برای آن میباشد .
نقاشیهای من، ویژگی منحصر به فردی در روایت و ارائه دارند. آنها در مواردی هنری اگزوتیک هستند و در این مسیر اشاره به تضادهایی غیرمنطقی و چالش برانگیز دارند. سوالهای بیجواب یا جوابهایی آنچنان مبهم که نشان از سردرگمی عمیق در روبرویی با تاثیرات فرهنگی پدیدههای اجتماعی بر اذهان دارند . و در مواردی دیگر ، جدیت مواجهه با نگرشهای مختلف را آشکارا با چاشنی طنز تلخ به چالش بدل میکنند .
تاکیدهای بسیار بر نوع پوشش از جمله لباسهای مونوتن، پارچههای معلق در پس سوژها و چادرهای سیاه رنگ یا استفاده از نوشتههای عامیانه و کف خیابانی که تنزل فرهنگ عامه و به سطح کشاندن مسایل طبقه ی متوسط جامعه را نشان میدهد و یا تضاد میان حجاب و آرایشهای غیرمعقول ، همه و همه از یک خلاء فرهنگی و اجتماعی حکایت دارند. سردرگمی ها، دردهای فرهنگی ، مطالبات و خواستهای مکرر بیانجام ، اینبار و در آثار متاخرم، درساختاری نمادین از تصاویر و لایههای ایکس ری - از اعضای بدن، نظیرجمجمهها، دست ها، پاها و قفسهی سینه - در قالبی آسیب دیده یا مستعد بیماری تصویر شدهاند. در واقع آنها سمبل بیماریهای درونی و پنهان هستند که بر عمق آزار و شدت بروزشان تاکید و سپس به سوژههای زنانهی نقاشیهایم نسبت داده شده اند .
سعید احمدزاده نقاشی معناگراست. او سعی بر این دارد با زبان تصویری و در قالب انگارهها و تصاویر آشنا ناگفتهها رو بیان کند.
بیان تصویری و تکنیک بالای نقاشی در ارائه اثر شاید در نگاه اول بیانی زیباییشناسانه را پدیدار سازد، لکن در رجوع و نگاه دوباره مخاطب به اثر، بیانگری در تصاویرش رخ مینماید. شاید بتوان یکی از ویژگیهای منحصربالفرد بودن سعید احمدزاده را در همین جستجو کرد که نقاش با اشراف به قدرت تکنیک خود در جذب مخاطب در اولین برخورد بسیار موثر عمل میکند و سپس با هوشمندی به بیانگری میپردازد چنان که نه نقش و تصویر درگیر بیان گردد و نه محتوا در زیر قدرت تکنیک مدفون گردد.
سعید احمدزاده از معدود نقاشانی است که فرم را فدای محتوا نمیکنند و بالعکس نیز هم هیچ یک را ارجح به دیگری نمیسازد.
موضوع نقاشیهایش اغلب زنان روز جامعهاش هستند ، زنان ایرانی .زنانی که عموماً سخت کوش و رکنی از خانواده میباشند و در عین حال در پوششی از زیبایی و ظرافت هویت زنانه خود را زنده نگه میدارند.
سعید احمدزاده در یک کلام نقاش روز است نقاش جامعه ونقاش مردمش با زبانی که برای مخاطبش نه دور است نه سخت نه پنهان که آشکار است وصریح و گویا.
قسمتی از من در همه هست - 1396
از مجموعه طیف اکریلیک و رنگ و روغن روی بوم 200 x 140 cm امضا شده در پایین راست CoA no. 1803121049460
OAR No. 102213 تک نسخه و منحصر بفرد
موجود برای فروش