آنچه براي حاضران امروز هنر ايران مي تواند اهميت يابد، تاريخ است؛ تاريخي که تجربه اکنون را معطوف به خود کرده است. نزديک به ۷۰ سال هنر نوگرا، تاريخي است که اجتماع تجربه هاي هنرمندان بسياري را با خود دارد. اين هنرمندان در تجربه اي مشارکت کرده اند که هنوز براي جامعه ايران تازه و براي محافل هنري در جريان است. بيرون کشيدن قطعاتي از گوشه و کنار اين تاريخ فشرده، هفتاد سالي که چندان دور نيست، امکان مشارکت در تجربه هنرمندان را فراهم مي کند و راه آگاهي يافتن از نسل هاي مختلف هنر ايران را هموار مي سازد. نقاشي هاي ابراهيم فرجي در اين تاريخ قرار گرفته اند و مشارکت در تجربه هنري همين تاريخ است. هر چند ميان نام هايي که اين تاريخ امروز به ياد مي آورد اولويت هاي نخستين را اشغال نکرده باشد. نسبت نقاشي هاي اين هنرمند با تاريخ هنر ايران را زمان تولد و مرگش معلوم نمي کند بلکه اين تاريخ معطوف به رويکردي است که از طريق مطالعه نقاشي به عنوان يک سبک، قابل پيگيري است. درست همين سبک است که زمان و نحوه اتصال آن به نقاشي را در دسترس قرار مي دهد.
درنقاشیهای فرجی، اثرپذیری از طبیعت و پرتره نگاری دیده میشود و در برخی از آثار صورت خود را به همراه نقاشانی معروف مثل ونگوگ، میکلآنژ و سالوادوردالی تصویر میکند.استفاده از رنگها و بیان مقصود خود از زبان رنگها از ویژگیهای کاری اوست.
من او را ون گوگ ایران می دانم و معتقدم عالم هنر بعدها قدر او را خواهد دانست.
منوچهر نیازی .نقاش
پس از تأسیس دانشکده هنرهای زیبای تهران در ابتدای دهه ۱۳۲۰ هجری شمسی، آموزههای متفاوتی از هنر به جریان افتاد. در یک تقسیمبندی بزرگ، نقاشی پیروان کمالالملک و مدرن از یکدیگر تفکیک شدند. «هنر مدرن» یا «نوگرا» آنطور که پس از آن ترجمه شد، گسترهای از تجربههای سبکی و تکنیکی را در خود جای داده است. کتابها، مشاهدهها، تدریسها و ...، تفسیرهای متنوع و البته متناقضی از هنر و نوگرایی در آن را شکل داده است.
در مسیر پژوهش، نقاشی ایران محصولات زیادی تولید و در کنار هم انباشته است. برخی از این محصولات در میان دیگر قطعات جدا شدند و فرصت تمایز یافتن را پیدا کردند. همان نقاشیهایی که در نوشتارها و گفتارها مورد اشاره قرار میگیرند؛ اما بودهاند قطعاتی که در میان این بسیار قطعات دستی آنها را بیرون نکشیده و انگشتی برای اشاره به سویشان گرفته نشده است. تاریخ هنر جایگاه متمایزی را به این نقاشیها که بسیاری از آنها در ابتدای یک تجربه متوقف شدهاند یا برزخی از سبکها را بازنمایی میکنند، فراهم نکرده است.
ابراهیم فرجی (۱۳۸۳-۱۳۱۹) از دانشکده هنرهای دراماتیک با گرایش سینماتوگرافی مدرک گرفت. نقاشی را با شرکت در کلاسهای متنوع دانشکده فرا گرفت و اولین نمایشگاه انفرادی را در همان دانشکده (سال ۱۳۴۴) تجربه کرد. پس از آن در نمایشگاههای گروهی گالریهای تخت جمشید، نیازی، شیخ و... شرکت کرد. به سال ۱۳۵۰ در گالری سیحون نمایشگاه انفرادی گذاشت و دو سال پس از آن در گالری سولیوان پس از انقلاب ۱۳۵۷بیشتر فرصت خود را در اختیار هنرجویان قرار داد و در هنرستان هنرهای زیبا به تدریس مشغول شد. نقاشیهایش با فروتنی در دهه ۸۰ کنار دیگر نقاشیها در دو نمایشگاه گالری نیازی قرار گرفتند. آزمونهای متعدد سبکی در نقاشیهای فرجی ظاهر میشوند. پرداختها به حداقل میرسند و ضرب قلمها با شتاب در کنار رنگها تمایلهای پست امپرسیونیستی را به جریان میاندازد.
بداههپردازی با ناتمام بودن حاضر است و طنز با همین انحراف از جدیت پدیدار میشود. اتوپرتره و جستوجوی شیوههای کنایی در آن اشارههای تاریخی هنری از رنسانس تا ونکوگ را به دخالت در نقاشی وامیدارد. نقاشی در این صحنه آن چنان به امتیازهای تاریخ هنری نظر ندارد، بلکه بازنمایی آموزههای متعدد و روندهای سبکی متفاوت در بدنه هنر ایران است که فرصت مطالعه «فرهنگ تصویری» را فراهم میکند
جواد حسن جانی
بدون عنوان - 1342
رنگ و روغن روی بوم 80 x 60 cm امضا شده در پشت CoA no. 1811191418051
تک نسخه و منحصر بفرد
موجود برای فروش